RSS ">
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
1000 کیلوگرم آشغال - به نام خداوند یکتا


1000 کیلوگرم آشغال

در این داستان واقعی "فِرد کِرِداک" داستان خانواده مبشری در چین که پس از به قدرت رسیدن کمونیست مجبور به ترک چین شدند را بازگو می‌کند.

روزی گروهی از سربازان در خانه این خانواده مبشر را کوبیدند و به او و همسر و فرزندانش 2 ساعت وقت دادند تا اسباب و اثاثیه خود را جمع کرده تا سربازان آنها را به ایستگاه قطار ببرند. آنها فقط اجازه داشتند 100کیلوگرم از وسایل خود را با خود ببرند.

جنب و جوش و بگو مگوهای خانواده بر سر اینکه چه چیزهایی را با خود ببرند آغاز شد- چه چیزهایی را باید با خود می‌بردند؟ با این گلدان چه باید می‌کردند؟ این گلدان میراث خانوادگی ایشان بود، پس تصمیم گرفتند که آن را با خود ببرند.

خب حالا اگر گلدان را با خود ببریم پس با این ماشین تایپ که مدل جدید است و نو است چه باید بکنیم؟ نمی‌توانیم آن را همین جا رها کنیم! با کتابها چه باید کرد؟ باید بعضی از آنها را حتماً با خود ببریم، این جریان ادامه داشت و همینطور اسباب و اثاثیه را به داخل حمام می‌بردند تا بر ترازویی کوچک که در آنجا داشتند آنها را وزن کنند و در نهایت ??? کیلوگرم از اثاثیه را جمع آوری کردند تا با خود بردارند.

درست در زمان مقرر سربازان بازگشتند: "حاضر شدید؟" پاسخ دادند:" بلی حاضر شدیم و درست 100کیلوگرم اثاث جمع کردیم."

.سربازان پرسیدند:" بچه‌هایتان را هم وزن کردید؟" با تعجب جواب دادند:" باید بچه‌ها را هم وزن می‌کردیم؟"پاسخ سربازان مثبت بود...!

درست در عرض ثانیه‌ای، گلدان، ماشین تایپ و کتابها تبدیل به ابزارهایی بی‌مصرف و زباله گردیدند و هیچکدام از این وسایل در قیاس با قدر و ارزش فرزندان خانواده، ارزشی نداشتند و به حساب نمی‌آمدند.

اگر قرار بود ما دست به گزینشی فیزیکی بزنیم، انتخاب، انتخابی آسان می‌بود. چه چیزی ارزش بیشتری دارد؟ فرزندتان یا کامپیوتر شما؟ اگر تنها می‌توانستید یکی را برگزینید، کدام یک را برمی‌داشتید؟ آسان است و احتیاجی به باهوش بودن ندارد. اما بندرت انتخابهای ما در یک چنین شرایط آسانی برای گزینش به ما رو می‌کنند.

خیلی اوقات، اینگونه بنظر می‌رسد: چه چیزی اهمیت بیشتری دارد- وقت گذراندن با خانواده خود و یا چند ساعت بیشتر در دفتر کار ماندن بمنظور رسیدگی به امور عقب افتاده؟. شاید پاسخ شما این باشد:" از من نخواهید که اینها را انتخاب یا گزینش بنامم، البته که خانواده‌ام برایم خیلی مهم هستند. این فقط انجام کارهایی است که باید انجام شود و در آخر اینکه همه این زحمتها را برای اینکه برای خانواده‌ام تدارک دیده‌باشم، انجام می‌دهم." اما با این حال هنوز سوال به قوت خود باقیست که: کدام یک مهم‌تر است؟

اما زمانهایی در زندگی ما وجود دارد که باید بپذیریم که 100 ها کیلوگرم چیزیهایی را با خود برداشته و بعنوان اولویت زندگی خود حمل کرده‌ایم که در واقع " آشعال و دورریختنی" هستند در حالیکه از توجه و مراقبت از مهم‌ترین امور زندگی غفلت ورزیده‌ایم."

خدا به همه ما این برکت را عطا کند تا دریابیم که اولویت زندگی ما در چیست، همانگونه که پولس رسول همه چیز را در قیاس با مسیح فضله و بی‌اهمیت شمرد و مسیح را در جایگاه نخست زندگی خود، حتی پیش از خود قرار داد. باید با چیزهای کوچک آغاز کنیم تا بتوانیم خود را در جایگاهی قرار دهیم تا مانند پولس حقیقتا این اعتراف را از قلب خود ابراز کنیم.

روح خدا ما را یاری می‌کند. گاهی اوقات آزاد شدن و ترک عادات و روشها و منطق‌ها و حتی اعتقادات گذشته برای ما باری سنگین می‌شود که به راحتی حاضر نیستیم آن را از شانه خود فرو اندازیم. به یاد داشته باشیم که ما ناگزیر به انتخابیم، پس بیاییم درست انتخاب کنیم.

 






آرامش
؟؟؟

صفحه ی نخست
شناسنامه
پست الکترونیک
یــــاهـو
طراح قالب
پارسی بلاگ
کل بازدید : 49072
بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 17

خدایا با من حرف بزن
آشپزی
زنان
شهریور 1388

قالب وبلاگ

از عشق تا دانلود


تالار تخصصی اولی ها
.::شیر مرغ تا جون آدمیزاد::.

ترجمه توسط محمد باقری

دریافت کد قالب